2.دستاورد مکتب
اکنون که از موقعیت ابن تیمیه، نزد عالِمان شام و مصر آگاهى یافتیم، شایسته است با خصوصیات مکتب او نیز آشنا شویم. در اینجا با بهره گیری از مثَل معروف« درخت را باید از میوه اش شناخت »،یادآور مى شویم که مکتب او را چهار ویژگی تشکیل می دهد:
1-2-دعوت به تجسیم
شعار مسلمانان در طول هفت قرن، برخلاف یهود، تنزیه و پیراستگى خدا از جسم و جسمانیت بود؛ اما ابن تیمیه با ترفند خاصى، مسلمانان را به تجسیم دعوت مى کند و خدا را بر سریرى به نام عرش مى نشاند تا از آن نقطة بلند، بر جهان بنگرد. نیز، گاهى او را به آسمانِ پایین، فرود مى آورد،او درباره ی صفات خبرى، مانند اِستوا)ایستادن(، یَد، عِین، وَجْه ومانند آ نها، معتقد است:«خدا واقعاً دست و چشم و صورت دارد؛ چیزى که هست، چگونگى آن براى ما روشن نیست.»
ابن تیمیه جمله ی اخیر را مسلّماً به سبب فرار از اتهام به«تجسیم» ذکر مى کند؛ ولى سودى به حال او نمى بخشد؛ زیرا خدایى که بر سریر مى نشیند، حرکت مى کند و با دستش آدم مى آفریند، خداى جسمانى خواهد بود؛ هرچند چگونگىِ آن براى ما معلوم نباشد؛ مگر این کلمات را کنایه از یک رشته معانى بداند که دراین صورت، دیگر در معانىِ لغوى، آن طور که وى مدّعى است، به کار نخواهد رفت.
2-2-کاستن از مقام انبیا و اولیاى الهى
در مکتب ابن تیمیه، پیامبران و اولیاى الهى، انسان هایى هستند که کمالات و مقاماتشان با مرگشان پایان مى یابد. ازاین رو، وی زیارت و توسّل به آنان را بدعت و کارى غیرسودمند مى شمارد.
3-2-تکفیر مسلمانان
ابن تیمیه، مسلمانان را به سبب توسل به اولیاى الهى تکفیر کرد و ازاین طریق، نوعى دو دستگى در میان آنان پدید آورد؛ اما خوشبختانه بر اثر تلاش عالِمان زمان، با مرگ او، مکتب
نظرات شما عزیزان: