شب زفاف کم از صبح پادشاهی نیست اگر پدر،پسر را کند داماد
همیشه این شعر را گوش کردیم،ولی تا به حال دقت کردیم این بیت شعر چه چه منظوری دارد؟
اگر یک پسر واقعا سر به زیر باشد و دنبال دخترهای مردم نرود و صبر تا خانواده اش برای دست و آستین بالا بزنند و او را داماد کنند اون موقع کار او مصداق این شعر است.در حالی اکثر آقا پسرهای امروزی دیگه به این چیزها توجه ندارند و مثلا بعضی از اون ها اعتقاد دارند که باید یک سری چیزها را تجربه کرد.اما غافل از این که عمر انسان آنقدر با دوام نیست که انسان همه چیزها را تجربه کند.
خدایا ما همه بیچاره ایم و تو تنهال چاره
چند هفته پیش وقتی داشتم سریال ستایش را به طور اتفاقی نگاه می کردم یک چیز جالب و ناب از نظر خودم یاد گرفتم و اون این بود:
«گفت:خداوند انسان را به عنوان اشرف مخلوقات خلق کرد و اون از وجود خودش در اون دمید.اما هیچ معیاری وجود نداشت که میزان وفاداری انسان را به خداوند در ظاهر معلوم کنه،تا اینکه شیطان از سجده کردن سر باز زد و حالا یک معیار پیدا شده بود که با اون می شد میزان وفادرای انسان را فهمید.»
این حرف در ظاهر خیلی عادی به نظر می رسه ولی کمی تامل باعث می شه که پی ببریم هر لحظه توسط خداوند مورد امتحان و سنجش قرار می گیریم.
خدا: بنده ي من نماز شب بخوان و آن يازده رکعت است.
بنده: خدايا !خسته ام!نمي توانم.
خدا: بنده ي من، دو رکعت نماز شفع و يک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدايا !خسته ام برايم مشکل است نيمه شب بيدار شوم.
خدا: بنده ي من قبل از خواب اين سه رکعت را بخوان
بنده: خدايا سه رکعت زياد است
خدا: بنده ي من فقط يک رکعت نماز وتر بخوان
بنده: خدايا !امروز خيلي خسته ام!آيا راه ديگري ندارد؟
خدا: بنده ي من قبل از خواب وضو بگير و رو به آسمان کن و بگو يا الله
بنده: خدايا!من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم مي پرد!
خدا: بنده ي من همانجا که دراز کشيده اي تيمم کن و بگو يا الله
بنده: خدايا هوا سرد است!نمي توانم دستانم را از زير پتو در بياورم
خدا: بنده ي من در دلت بگو يا الله ما نماز شب برايت حساب مي کنيم
بنده اعتنايي نمي کند و مي خوابد
خدا:ملائکه ي من! ببينيد من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابيده است چيزي به اذان صبح نمانده، او را بيدار کنيد دلم برايش تنگ شده است امشب با من حرف نزده
ملائکه: خداوندا! دوباره او را بيدار کرديم ،اما باز خوابيد
خدا: ملائکه ي من در گوشش بگوييد پروردگارت منتظر توست
ملائکه: پروردگارا! باز هم بيدار نمي شود!
خدا: اذان صبح را مي گويند هنگام طلوع آفتاب است اي بنده ي من بيدار شو نماز صبحت قضا مي شود خورشيد از مشرق سر بر مي آورد
ملائکه:خداوندا نمي خواهي با او قهر کني؟
خدا: او جز من کسي را ندارد...شايد توبه کرد...
(بنده ی من تو به هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا میدهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صد ها خدا داری.)
مواظب باشید که خدا گفته: بنده ای که به خاطر گناه لجبازی میکنه و اصرار به این کار میکنه ، چشمدلش کور میشه طوریکه اگه همه بنده های دنیا جمع بشن و بهش بگن که کارت اشتباهه مطلقا متقائد نمیشه چون چشم دلش کور شده اینطور آدما ظاهر بین میشن و واقعیت ها را نمیبینن همیشه فکر میکنن واقعیت اون چیزیه که اونا دوست دارن و غافل از اینکه واقعیت با دوست داشتن یا دوست نداشتن آدما تغییر نمیکنه و واقعیت جالب اینکه اینطور آدما واقعیت را برای گول زدن خودشون و دیگران و دور زدن واقعیت ٬ واقعیت را توجیه یا انکار میکنند (فرار از حقیقت چون تلخه یه اشتباهه) پس با نزدیکی به خدا مواظب چشم دلتون باشید
4.رجعت در چه زمانی اتفاق خواهد افتاد؟
روایات گوناگونی که دلالت بر امر رجعت دارند،در یک کعنا با هم اتحاد دارند و آن،این است که سیر نظام دنیوی به سوی روزی است که در آن،آیات الهی به بالاترین و کاملترین شکل ظهور خواهد کرد و در آن روز،گناهی وجود ندارد و شیطان،قدرت اغواگری نخواهد داشت و همه ی عبادت ها خالصانه برای خدا خواهد بود و حق از باطل جدا می شود.در چنین روزی،بعضی از اولیای الهی و برخی از دشمنان خدا از دنیا رفته اند،رجعت خواهند کرد.
با این توضیح، روشن است که زمان دقیق رجعت را با ذکر سال و ماه و روز آن،نمی توان معلوم کرد.اما به طور کلی،بر اساس آنچه از روایات و تفاسیر علما به دست می آید،پیش از رستاخیز و در زمان حکومت مهدی (عج)اتفاق می افتد.
2.رجعت واجد چه هدف و فلسفه ای است؟
از آنجا که در عالم خلقت،هیچ امری بدون هدف و فلسفه نیست،یکی از سوالات اصلی در مسئله رجعت این است که چرا باید عدهای از انسان ها، خوب باشند یا بد،قیل از قیامت و در دوران ظهور حضرت امام مهدی (عج)به دنیا برگردند؟
1-2.یاوری و نصرت دین الهی
یکی از اهدافی که رجعت مومنان بر آن استوار است،نصرت و یاری رساندن است به دین الهی در آرمان شهر مهدوی و عصر حکمت قائم آل محمد(ص)است که حکومت عدل الهی را جهانی کند.خداوند می فرماید:«همانا فرستادگان خویش و مومنان را در دنیا و روزی که شاهدان برخیزند،یاری خواهیم کرد.»(مومن ، 51)از ظاهر این آیه استفاده می شود که این نصرت،دسته جمعی انجام می شود، نه فردی.از آنجا که چنین نصرتی تا کنون تحقق پیدا نکرده است،قطعا در آینده تحقق خواهد یافت؛زیرا وعده ی الهی تخلف نا پذیر است.
امام صادق (ع) در تفسیر این آیه می فرمایند:«به خدا سوگند،این نصرت در رجعت است؛چرا که ائمه و بسیاری از پیامبران در دنیا کشته شدند و کسی آنان را یاری نکرد.این مطلب در رجعت تحقق خواهد یافت.»
2-2.تکامل مومنان
براساس برخی روایات،یکی از حکمت ها و اهداف رجعت،به کمال رسیدن مومنان خالص است؛چرا که آنان در مسیر تکامل معنوی،با موانع دشمنان روبه رو بوده اند واز تکامل باز مانده اند.از این رو، حکمت الهی اقتضا می کند که آنان مسیر تکاملی خویش را از طریق بازگشت به این جهان به ایان برسانند و در گسترش حکومت حق و آرمان شهر مهدوی،سهیم باشند.شرکت در چنین حکومتی،بی شک،از افتخارات بزرگ محسوب می شود.از این رو ، امام صادق(ع) می فرمایند:«هر مومنی که کشته شده باشد،به دنیا برمی گردد تا (بعد از آن زندگی مجدد)به مرگ طبیعی بمیرد و هر مومنی که مرده باشد به دنیا برمی گردد تا کشته شود(وبه ثواب شهادت برسد).»
3-2.فخر مومنان،از تشکیل آرمان شهر مهدوی
در طول تاریخ،بسیاری از مومنان در آرزوی حاکمیت دین در سراسر جهان بوده اند و برای تحقق این هدف،بسیار مبارزه کرده اند؛اما دشمنان دین با ظلم خویش نگذاشتند دین الهی در تمام ابعاد،حاکمیت یابد.از این رو،براساس دسته ای از روایات،در دوران رجعت،مومنان به این جهان بر می گردند تا عزت دین و خفت و خواری ظالمان را مشاهده کنند و از برقراری و تشکیل آرمان شهر مهدوی و حکومت عدل مهدوی،لذت برند.
امام باقر(ع) می فرماید:«اما مومنان،به سوی روشنایی های چشمانشان بر می گردند(تا چشمشان با دیدن حکومت عدل امام زمان روشن شود.)و اما ستمگران،بر می گردند نا چار عذاب الهی شوند؛چنان که خداوند می فرماید:و قطعا غیر از آن عذاب بزرگتر ،از عذاب این دنیا به آنان می چشانیم.»
4-2.کیفر دنیوی کافران و تاثیر آنان از استقرار حکومت مهدوی
یکی دیگر از اهداف رجعت را چشیدن کافران از عذاب های دنیوی شمرده اند.امام باقر(ع) می فرمایند:«هیچ شخصی نیک و بدی از این امت نیست؛مگر اینکه رجعت می کند:مومنان بر می گردند تا اینکه عزیز شده،چشمانشان روشن شود و فجار بر می گردند تا خداوند ذلیلشان کند.آیا نشنیده ای گفتار خداوند را که می فرماید:همانا عذاب نزدیک تر (کوچک تر)را که غیر از عذاب بزرگ تر است،به آنان می چشانیم.»عذاب نزدیک تر،به عذاب رجعت منطبق شده است.
حضرت علی (ع) در تفسیر آیه ی مبارکه«ُّبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ كَانُواْ مُسْلِمِينَ» (حجر،2)می فرمایند:«زمانی که من با شیعیانبر می گردم،بنی امیه را با خواری و ذلت به قتل می رسانم.در این هنگام، کفار می گویند ای کاش مسلمان بودیم.»
5-2.انتقام جویی از دشمنان
در پاره ای روایات،یکی از اهداف دشمنان رجعت را انتقام گرفتن از دشمنان اهل بیت(ع)عنوان کرده اند؛به طوری که یکی از لقب های امام عصر(ع) منتقم گفته اند.
امام صادق فرمودند:«هنگامی که مصیبت (جدم) حسین (ع)صورت پذیرفت.ملائکه به درگاه خداوند تضرع کردند.پس خداوند سایه ی حضرت قائم را بر پاداشت و فرمود که به وسیله ی وی،از آنان که به او (امام حسین(ع))ستم کردند،انتقام می گیرم.»امام زمان (عج)در صورتی می تواند از قاتلان امام حسین(ع)انتقام بگیرد که آنان زنده باشندو این،با رجعت تحقق می یابد.
خداشناسی از دو طریق برای انسان حاصل می شود:یکی شناخت حضوری که بدون واسطه ی مفاهیم ذهنی و عقلی تحقق می یابد و دیگری،شناخت کلی که با مفاهیم عقلی حاصل می آید و به آن،معرفت حصولی می گویند.
انسان،از زمانی که به دنیا می آید،خداشناسی فطری نام دارد که ناظر به شناخت حضوری است؛زیرا بدون آنکه کسی به او تعلیم داده باشد،درکی از وجود و حضور خدا به همراه دارد.همین درک از وجود خداوند،زمینه ای می شود تا انسان به دین داری رو کند؛چرا که خداوند از طریق انبیا،خود را به تمامه در دین متجلی ساخته است.آنچه پیامبران در طول تاریخ بشر در قالب شناخت خداوند بیان کرده اند،نام دین دین به خود گرفته است.در قرآن،واژه دین بیش از نود بار به معانی مختلف آمده است:جزا و پاداش(فاتحه 3،ذاریات5و6)،اطاعت و بندگی(زمر 11)،ملک و اقتدار حاکمیت(بقره 193،انفال 39)،شریعت و قانونمندی(کافرون 6)،اعتقادات(بقره 256) و ... .همه ی این معانی از دین،به محوری اصلی به نام توحید وابسته اند؛یعنی پذیرش یگانگی مطلق خداوند در کمال ،قیومیت،قدرت،علم،خیر،سرمدیرت و بسیاری صفات دیگر.البته مراتب توحید،در تقسیم بندی توحید به ذاتی و صفاتی و افعالی ،بحث دراز دامنی است که مجال دیگری می طلبد.می توان گفت ، خداشناسی توحیدی و نیاز به دینی بر اساس آن،در ساختاری زندگی فردی و اجتماعی انسان همیشگی بوده است و خواهد بود؛اما با این اوصاف ، انتظارات بشر از دین در همه ی زمان ها ، مثل این شناخت همگانی،به یک صورت نبوده است؛زیرا علت نیاز بشر به دین و حیطه ی دخالت دین در قلمرو های مختلف و آثار سازنده ی دین در عرصه های گوناگون، با توجه به گسترده ی زندگی زندگی فردی فردی،اجتماعی،سیاسی،اقتصادی و فرهنگی انسان، در هر زمانی به گونه های مختلفی تفسیر و تبیین شده است.