مواظب باشید که خدا گفته: بنده ای که به خاطر گناه لجبازی میکنه و اصرار به این کار میکنه ، چشمدلش کور میشه طوریکه اگه همه بنده های دنیا جمع بشن و بهش بگن که کارت اشتباهه مطلقا متقائد نمیشه چون چشم دلش کور شده اینطور آدما ظاهر بین میشن و واقعیت ها را نمیبینن همیشه فکر میکنن واقعیت اون چیزیه که اونا دوست دارن و غافل از اینکه واقعیت با دوست داشتن یا دوست نداشتن آدما تغییر نمیکنه و واقعیت جالب اینکه اینطور آدما واقعیت را برای گول زدن خودشون و دیگران و دور زدن واقعیت ٬ واقعیت را توجیه یا انکار میکنند (فرار از حقیقت چون تلخه یه اشتباهه) پس با نزدیکی به خدا مواظب چشم دلتون باشید
4.رجعت در چه زمانی اتفاق خواهد افتاد؟
روایات گوناگونی که دلالت بر امر رجعت دارند،در یک کعنا با هم اتحاد دارند و آن،این است که سیر نظام دنیوی به سوی روزی است که در آن،آیات الهی به بالاترین و کاملترین شکل ظهور خواهد کرد و در آن روز،گناهی وجود ندارد و شیطان،قدرت اغواگری نخواهد داشت و همه ی عبادت ها خالصانه برای خدا خواهد بود و حق از باطل جدا می شود.در چنین روزی،بعضی از اولیای الهی و برخی از دشمنان خدا از دنیا رفته اند،رجعت خواهند کرد.
با این توضیح، روشن است که زمان دقیق رجعت را با ذکر سال و ماه و روز آن،نمی توان معلوم کرد.اما به طور کلی،بر اساس آنچه از روایات و تفاسیر علما به دست می آید،پیش از رستاخیز و در زمان حکومت مهدی (عج)اتفاق می افتد.
ادله ی رجعت
3.چه دلیلی بر وقوع رجعت وجود دارد؟
ادله ای که بر وقوع رجعت دلالت دارند بر دوسته اند:
1-3.ادله ی قرآنی:در قرآن کریم آیات زیادی دلالت بر حیات مجدد انسان دارد.خداوند نمونه ی افرادی را برای ما فرموده است که قبل از رستاخیز،حیات مجدد پیدا کرده اند و به اصطلاح،به دنیا رجعت داشته اند؛لذا همان گونه که در اقوام گذشته،رجعت صورت گرفته است،در آینده هم رجعت صورت می گیرد و امری محال و غیر ممکن نمی باشد.برای مثال،نمونه هایی از آن را بیان می کنیم که در قرآن آمده است:
اگر چه زنده کردن یک مرده برای خداوند با زنده کردن تمام مردگان نمی کند.این گونه نبوده است که افراد معدودی زنده شوند.خداوند متعال در آیه ای،خبر از زنده شدن هزاران مرده داده است:آنجا که می فرماید:«آیا از (حال)کسانی خبر نیافتی که از بیم مرگ از خانه های خود خارج شدند،در حالی که هزاران تن بودند؟پس خداوند به آنان گفت:«تن به مرگ بسپارید.»انگاه آنان را زنده ساخت.آری،خداوند به مردم،بخشنده است؛ولی بیشتر مردم سپاسگزاری نمی کنند.»
رسول گرامی اسلام می فرمایند:«هر آنچه در امت های گذشته رخ داده است،در امت من نیز رخ خواهد داد.»از این سخن نتیجه گرفته اند که از آن جایی که رجعت یکی از حوادث مهم امت های گذشته است و تاکنون نیز تحقق نیافته،قطعا در زمان آینده صورت خواهد گرفت.
علاوه بر آیات فوق،آیات فراوانی در قرآن کریم آمده است که از نظر شیعه،بر رجعت در آخر الزمان تطبیق پذیر است؛برای اختصار تنها به یک نمونه اشاره می کنیم:خداوند در آیه ی 83 سوره ی نمل می فرماید:«... و آن روز که هر امتی گروهی از کسانی را محشور می کنیم که آیات ما را تکذیب کرده اند،پس آنان نگاه داشته می شوند تا همه به هم بپیوندند.»علامه طباطبایی در باره ی این آیه می گوید:«از ظاهر آیه بر می آید که حشر در آن،حشر در غدیر روز قیامت است؛زیرا حشر در قیامت اختصاص به یک گروه از هر امت ندارد،بلکه تمامی امت ها در آن محشور می شوند و حتی به حکم آیه ی « وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا»(کهف،47)یک نفر هم از قلم نمی افتد.اما در آیه ی محل بحث،می فرماید که از هر امتی،فوجی را محشور می کنیم.»وی سپس در تایید اینکه نظر قرآن در این آیه،حشری غیر از قیامت است،می نویسد:«...و باز موید گفتار ما این است که این آیه و دو آیه بعدش،بعد از داستان بیرون شدن دایه از زمین شده اند که خود،یکی از علایمی است که قبل از قیامت واقع می شوند؛قیامتی که در چند آیه ی بعد درباره ی آن می فرماید:« وَيَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ»و تا چند آیه بعد،اوصاف وقایع آن روز را بیان می کند.معنا ندارد که قبل از شروع به بیان اصل قیامت و وقایع آن،یکی از وقایع آن را جلوتر ذکر کند؛چون ترتیب وقوعی اقتضا می کند که اگر حشر فوج از هر امتی هم جزو وقایع قیامت باشد،آن را بعد از مسئله ی نفخ صور ذکر فرماید،ولی این طور ذکر نکرد؛بلکه قبل از نفخ صور،مسئله ی حشر فوج از هر امتی را آورده است.پس معلوم می شوداین حشر،جزو وقایع قیامت نیست.»
در توضیح همین آیه،روایات فراوانی از اهل بیت (ع) نقل کرده اند که ایشان این آیه را دلیل محکمی بر وقوع رجعت در دوران حکومت مهدوی (عج)دانسته اند.
2-3.ادله ی روایی:روایات رجعت را نیز می توان به دوسته ی کلی تقسیم کرد:دسته ی نخست،روایاتی است که به تحقق رجعت در امت های گذشته اشاره کرده است.این روایات را،عمدتا،درشرح آیات مربوط به رجعت ذکر کرده اند.به برخی از آن ها در سوال قبل اشاره کردیم.
دسته ی دوم،روایاتی است که به وقوع رجعت در آخر الزمان و در آستانه ی بر پایی قیامت اشاره می کند.در این دسته،علاوه بر روایاتی که در ذیل آیات مرتبط ذکر کردیم،روایات مستقلی نیز به چشم می خورد.یکی از آن ها این است که امام باقر (ع) می فرمایند:«روز های خدا سه تاست:روزی که قائم قیام کند و روز رجعت و روز قیامت.»به علاوه،دعا ها و زیارت نامه های متعددی در دست است که به نحوی به مسئله ی رجعت اشاره دارند.
2.رجعت واجد چه هدف و فلسفه ای است؟
از آنجا که در عالم خلقت،هیچ امری بدون هدف و فلسفه نیست،یکی از سوالات اصلی در مسئله رجعت این است که چرا باید عدهای از انسان ها، خوب باشند یا بد،قیل از قیامت و در دوران ظهور حضرت امام مهدی (عج)به دنیا برگردند؟
1-2.یاوری و نصرت دین الهی
یکی از اهدافی که رجعت مومنان بر آن استوار است،نصرت و یاری رساندن است به دین الهی در آرمان شهر مهدوی و عصر حکمت قائم آل محمد(ص)است که حکومت عدل الهی را جهانی کند.خداوند می فرماید:«همانا فرستادگان خویش و مومنان را در دنیا و روزی که شاهدان برخیزند،یاری خواهیم کرد.»(مومن ، 51)از ظاهر این آیه استفاده می شود که این نصرت،دسته جمعی انجام می شود، نه فردی.از آنجا که چنین نصرتی تا کنون تحقق پیدا نکرده است،قطعا در آینده تحقق خواهد یافت؛زیرا وعده ی الهی تخلف نا پذیر است.
امام صادق (ع) در تفسیر این آیه می فرمایند:«به خدا سوگند،این نصرت در رجعت است؛چرا که ائمه و بسیاری از پیامبران در دنیا کشته شدند و کسی آنان را یاری نکرد.این مطلب در رجعت تحقق خواهد یافت.»
2-2.تکامل مومنان
براساس برخی روایات،یکی از حکمت ها و اهداف رجعت،به کمال رسیدن مومنان خالص است؛چرا که آنان در مسیر تکامل معنوی،با موانع دشمنان روبه رو بوده اند واز تکامل باز مانده اند.از این رو، حکمت الهی اقتضا می کند که آنان مسیر تکاملی خویش را از طریق بازگشت به این جهان به ایان برسانند و در گسترش حکومت حق و آرمان شهر مهدوی،سهیم باشند.شرکت در چنین حکومتی،بی شک،از افتخارات بزرگ محسوب می شود.از این رو ، امام صادق(ع) می فرمایند:«هر مومنی که کشته شده باشد،به دنیا برمی گردد تا (بعد از آن زندگی مجدد)به مرگ طبیعی بمیرد و هر مومنی که مرده باشد به دنیا برمی گردد تا کشته شود(وبه ثواب شهادت برسد).»
3-2.فخر مومنان،از تشکیل آرمان شهر مهدوی
در طول تاریخ،بسیاری از مومنان در آرزوی حاکمیت دین در سراسر جهان بوده اند و برای تحقق این هدف،بسیار مبارزه کرده اند؛اما دشمنان دین با ظلم خویش نگذاشتند دین الهی در تمام ابعاد،حاکمیت یابد.از این رو،براساس دسته ای از روایات،در دوران رجعت،مومنان به این جهان بر می گردند تا عزت دین و خفت و خواری ظالمان را مشاهده کنند و از برقراری و تشکیل آرمان شهر مهدوی و حکومت عدل مهدوی،لذت برند.
امام باقر(ع) می فرماید:«اما مومنان،به سوی روشنایی های چشمانشان بر می گردند(تا چشمشان با دیدن حکومت عدل امام زمان روشن شود.)و اما ستمگران،بر می گردند نا چار عذاب الهی شوند؛چنان که خداوند می فرماید:و قطعا غیر از آن عذاب بزرگتر ،از عذاب این دنیا به آنان می چشانیم.»
4-2.کیفر دنیوی کافران و تاثیر آنان از استقرار حکومت مهدوی
یکی دیگر از اهداف رجعت را چشیدن کافران از عذاب های دنیوی شمرده اند.امام باقر(ع) می فرمایند:«هیچ شخصی نیک و بدی از این امت نیست؛مگر اینکه رجعت می کند:مومنان بر می گردند تا اینکه عزیز شده،چشمانشان روشن شود و فجار بر می گردند تا خداوند ذلیلشان کند.آیا نشنیده ای گفتار خداوند را که می فرماید:همانا عذاب نزدیک تر (کوچک تر)را که غیر از عذاب بزرگ تر است،به آنان می چشانیم.»عذاب نزدیک تر،به عذاب رجعت منطبق شده است.
حضرت علی (ع) در تفسیر آیه ی مبارکه«ُّبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ كَانُواْ مُسْلِمِينَ» (حجر،2)می فرمایند:«زمانی که من با شیعیانبر می گردم،بنی امیه را با خواری و ذلت به قتل می رسانم.در این هنگام، کفار می گویند ای کاش مسلمان بودیم.»
5-2.انتقام جویی از دشمنان
در پاره ای روایات،یکی از اهداف دشمنان رجعت را انتقام گرفتن از دشمنان اهل بیت(ع)عنوان کرده اند؛به طوری که یکی از لقب های امام عصر(ع) منتقم گفته اند.
امام صادق فرمودند:«هنگامی که مصیبت (جدم) حسین (ع)صورت پذیرفت.ملائکه به درگاه خداوند تضرع کردند.پس خداوند سایه ی حضرت قائم را بر پاداشت و فرمود که به وسیله ی وی،از آنان که به او (امام حسین(ع))ستم کردند،انتقام می گیرم.»امام زمان (عج)در صورتی می تواند از قاتلان امام حسین(ع)انتقام بگیرد که آنان زنده باشندو این،با رجعت تحقق می یابد.
1.منظور از رجعت چیست؟
رجعت در لغت،به معنای بازگشت است؛ام از نظر اصطلاحی،به این معناست که به امر خداوند و به دست حضرت مهدی(عج)گروهی از مردگان،زنده شده و با قیام آن حضرت، همراه می شوند.بر این حساب،قبل از روز رستاخیز،مردگان به دنیا باز می گردند تا به پاداش یاوری و همراهی و درک حکومت مهدی (عج)نائل آیند؛نیزخداوند برخی دشمنان حضرت ولی عصر (عج)را زنده می کند تا وی از آنان انتقام گیرد.
علمای شیعه اعتقاد به رجعت را ملزم با پیروی از مذهب تشیع می دانند و اگر اعتقاد به امامان معصوم وجود نداشته باشد،اعتقاد به بازگشت امامان معصوم(ع)و مومنان،قبل از رستاخیز،هم باید وجود داشته باشد و این دو لازم و ملزوم هم اند.در تمام دورانها،بر سر اعتقاد به رجعت،اجماع علمای شیعه و جود داشته است و هیچ کس از آنان منکر رجعت نبوده اند.علامه مجلسی در بحارالانوار،نام بسیاری از علمای شیعه را آورده است که در کتاب هایشان به اصل رجعت تاکید کرده اند.
درآمد
یکی از باور های شیعیان،اعتقاد به رجعت و حیات مجدد افراد و گروه هایی خاص است،پس از ظهور حضرت مهدی (عج)است.در این نوشتار ،برآنیم تا به برخی پرسش ها در این باره به طور مختصر پاسخ گوییم.
پرسش هایی که پاسخ خواهیم داد:
؟منظور از «رجعت» چیست؟
؟رجعت واجد چه هدف و فلسفه ای است؟
؟چه دلیلی بر وقوع رجعت وجود دارد؟
؟اعتقاد به رجعت چه آثاری در پی دارد؟
؟آیا رجعت امری همگانی است یا خاص برخی؟
؟حضرت رضا (ع)در خصوص رجعت چه بیاناتی دارند؟
عبر ت ها
به تصدیق تاریخ نگاران، آیین وهابیت، مَسلکى ساختگى است که هیچ پیشینة تاریخى در عصر صحابه، تابعان و سه قرن نخست که از نظر اه ل سنت، خیرالقرون است، ندارد. تخم آن در اوایل قرن هشتم، پاشیده شد و به صورت ماده ی خام در لا به لاى کتاب ها ماند؛ تا اینکه محمد بن عبدالوهاب، آ نرا احیا کرد و گسترش داد.
با اینکه احمد بن تیمیه از نظر فضل و دانش و قدرت قلم، با محمد بن عبدالوهاب مقایسه کردنی نبود، مکتبش در زمان او اصلاً رشد نکرد و با مرگ او نیز مُرد؛ درحالى که همین مکتب نیمه جان را محمد بن عبدالوهاب رشد داد؛ تاحدی که بخش شرقىِ عربستان را فراگرفت. پس از فروپاشى عثمانى ها، حرمِین شریفَین در اختیار وهابیان قرار گرفت و بزر گترین پایگاه تبلیغى را تصاحب کردند؛ تا آنجاکه زائر خانة خدا باید از نظر عقیدتى و رفتارى، تابع مکتب وهابى و فقه حنبلى باشد.
اکنون پرسش این است که علت آن ناکامى و رمز این موفقیت چیست؟
در پاسخ مى گوییم دو عنصر مکان و زمان در این دو نتیجه گیرى مؤثر بوده است: ابن تیمیه افکار شاذ خود را در محیطى مطرح کرد که عالِمان بزرگى در شام و مصر، در سنگر دفاع از عقیده و شریعت قرار داشتند و با حضور در مناظره های علمى، مشت او را باز کردند و او دیگر نتوانست در اذهان عموم مردم تأثیر بگذارد. اگر هم اثرى داشت، از جنبه ی عاطفى بود،نه مکتبى؛ زیرا زندانى شدنِ یک روحانى، عواطف عوام را تحریک مى کند.
حا ل آنکه مروج مکتب او، اندیشه ی به ظاهر توحیدى را در میان عرب هاى بدوى و بیابانىِ دور از علم و فرهنگ مطرح کرد و توانست از سادگىِ آنان، کمال استفاده را بکند. به خصوص،آنجا که عمل مسلمانان را به
3-محمد بن عبدالوهاب
افکار ابن تیمیه را از همان روزهاى نخست، دانشمندان در بوته ی نقد قرار دادند و نقدهاى اُستوارِ عالمان شامى و مصرى، مکتب او را منزوى و مطرود ساخت؛ ولى پس از حدود سه قرن ونیم، شخصى به نام محمد بن عبدالوهاب، مکتب او را از انزوا درآورد و با قوّه ی شمشیر، به نشر آن پرداخت. متأسفانه، طرح مجدّد افکار ابن تیمیه ازسوى محمد بن عبدالوهاب، همچون طرح آن توسط خود ابن تیمیه، زمانى انجام گرفت که جهان اسلام در بدترین وضعیت تاریخى به سر مى بُرد: اروپا خود را آماده مى کرد که کشورهاى اسلامى را مستعمره ی خود سازد و کشور هند، با زور و تزویر، از دست مسلمانان خارج شد و ارتش انگلستان بر آن شبه قاره حکومت مى کرد.
ادامه مطلب...
2.دستاورد مکتب
اکنون که از موقعیت ابن تیمیه، نزد عالِمان شام و مصر آگاهى یافتیم، شایسته است با خصوصیات مکتب او نیز آشنا شویم. در اینجا با بهره گیری از مثَل معروف« درخت را باید از میوه اش شناخت »،یادآور مى شویم که مکتب او را چهار ویژگی تشکیل می دهد:
1-2-دعوت به تجسیم
شعار مسلمانان در طول هفت قرن، برخلاف یهود، تنزیه و پیراستگى خدا از جسم و جسمانیت بود؛ اما ابن تیمیه با ترفند خاصى، مسلمانان را به تجسیم دعوت مى کند و خدا را بر سریرى به نام عرش مى نشاند تا از آن نقطة بلند، بر جهان بنگرد. نیز، گاهى او را به آسمانِ پایین، فرود مى آورد،او درباره ی صفات خبرى، مانند اِستوا)ایستادن(، یَد، عِین، وَجْه ومانند آ نها، معتقد است:«خدا واقعاً دست و چشم و صورت دارد؛ چیزى که هست، چگونگى آن براى ما روشن نیست.»
ابن تیمیه جمله ی اخیر را مسلّماً به سبب فرار از اتهام به«تجسیم» ذکر مى کند؛ ولى سودى به حال او نمى بخشد؛ زیرا خدایى که بر سریر مى نشیند، حرکت مى کند و با دستش آدم مى آفریند، خداى جسمانى خواهد بود؛ هرچند چگونگىِ آن براى ما معلوم نباشد؛ مگر این کلمات را کنایه از یک رشته معانى بداند که دراین صورت، دیگر در معانىِ لغوى، آن طور که وى مدّعى است، به کار نخواهد رفت.
2-2-کاستن از مقام انبیا و اولیاى الهى
در مکتب ابن تیمیه، پیامبران و اولیاى الهى، انسان هایى هستند که کمالات و مقاماتشان با مرگشان پایان مى یابد. ازاین رو، وی زیارت و توسّل به آنان را بدعت و کارى غیرسودمند مى شمارد.
3-2-تکفیر مسلمانان
ابن تیمیه، مسلمانان را به سبب توسل به اولیاى الهى تکفیر کرد و ازاین طریق، نوعى دو دستگى در میان آنان پدید آورد؛ اما خوشبختانه بر اثر تلاش عالِمان زمان، با مرگ او، مکتب
1-1-تفرقه افکنى در دشوارترین موقعیت
حدود چهار قرن، براى جهان اسلام، سخت ترین دوران بود. ابن تیمیه عقیده ی خود را درباره ی صفات خبرى، مانند اِستوای )ایستادنِ( خدا، یدالله و عین الله هنگامى ابراز کرد که مسلمانان،جنگ صلیبى را در سال ۶۹۰ پشتِ سر نهاده و با میلیو نها کشته و مجروح و آواره، رو به رو بودند. غازان خان، پادشاه مشهور ایلخانى، نیز درصددِ فتح شام و مصر بود.
در چنین زمان حساسى بود که وى افکار خود را نشر داد و عالمان و فقیهان را ضدّ خود،شوراند . با اینکه ابن کثیر، شاگرد مکتب اوست و آشکارا از وى طرفدارى مى کند، نتوانسته است بر حقایق پرده افکنَد و اتفاق عالِمان را بر انحراف او نادیده بگیرد. در طول تاریخ، شخصیت هاى بزرگى از اهل سنّت، در نقد عقاید وى کتاب نوشته یا با او مناظره کرده اند که متن مناظر ههایشان در کتاب های تاریخی محفوظ است. اسامى برخى از این گروه، ازاین قرار است:شیخ صفى الدین هندى ارموى ) ۶۴۴ تا ۷۱۵ (؛ شمس الدین محمد بن احمد ذهبى ) ۷۴۸ (؛ شهاب الدین یوسف احمد بن حجر عسقلانى ) ۸۵۲)؛ شهاب الدین بن حجر هیتمى ) ۹۷۳ (؛ ملا علی قارى حمقى ) ۱۰۱۶ (؛یوسف بن اسماعیل بن یوسف نبهانى ) ۱۲۶۵ تا ۱۳۵۰ (؛ شیخ محمد ابوزهره ) ۱۳۱۶ تا ۱۳۹۶ (.
ابن بطوطه، جهانگرد قرن هشتم، مى نویسد که ابن تیمیه روز جمعه در یکى از مساجد،مشغول وعظ بود. ازجمله گفتار او چنین بود:«خداوند ]از عرش[ به آسمان نخست فرود مى آید؛مانند فرودآمدنِ من از منبر.»این سخن را بگفت و یک پله از منبر پایین آمد. در این هنگام فقیهى مالکى، به نام ابن الزهرا، به مقابله برخاست و سخن او را رد کرد. مردم به طرفدارى از ابن تِیمیه برخاستند و فقیه معترض را با مشت و کفش زدند .
این نمونه اى از عقاید اوست که شاهد عینىِ کاملاً بى طرف، با گوش خود